despair of stars

ناامیدی، تنهایی، سکوت

despair of stars

ناامیدی، تنهایی، سکوت

آخه برم به کی بگم؟

بازم من تنها یار و همراهمو نمی تونم ببینم.

 لعنت به این زندگی!!!

آخه برم به کی بگم اگه من ستاره ها رو مخصوصاً ستاره ی نازم تیشتریا رو نبینم و باهاشون حرف نزنم از غصه میمیرم!!!

آخه من دوست و همزبونی جز آسمون ندارم!!!

خدایا! همه رفتن و تنهام گذاشتن، تو رو به خودت قسم میدم که این یکیو دیگه ازم نگیر.

نظرات 1 + ارسال نظر
سوم شخص غایب جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:46 ق.ظ

نکنه منظورت اینه که همه اونایی که زندگی خوب و شادی دارن احمقن و فقط ادای بچه ها رو در میارن و همه اونایی که مثل تو دور و برشون رو سیاه کردن همه عاقل هستن و کار درستی میکنن ...
واقعا که ترکوندی تو .فکر میکردم حالا دیگه تشخیص دادن راه درست از اشتباه برات آسون شده ولی هنوزم طرز تفکرت اشتباهه ...
از اینکه الآن نمیتونم خودمو معرفی کنم بازم معذرت میخوام حیف شد که نمیتونم خودمو معرفی کنم چون که خیلی حرفا باهات داشتم که الآن اونم اینجا با پیغام گذاشتن نمیشه بهت بگم از وقتی هم که مطلب دوستیت رو خوندم کلی ناراحت شدم .

حتماْ خیلی ترسوئی! دل و جرئت داشته باش خودتو معرفی کن تا بهت بگم که هیچی نمی دونی از من و از زندگی من!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد